سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دانشمندان همنشین باش تا دانشت، افزون و ادبت، نیکو و جانت، پاک گردد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :20
کل بازدید :33983
تعداد کل یاداشته ها : 54
103/9/3
5:26 ص
فخر رازی در مورد آیه ولایت حدود 20 شبهه طرح کرده است، از جمله:<BR>1- ولی به معنای دوست و یاور است نه سرپرست 2- رکع به معنای خشع است نه به معنی در حال رکوع. 3- الذین جمع است نه مفرد که مصداقش حضرت علی باشد. 4- انما ادات حصر نیست. 5- حضرت علی(ع) فقیر بوده، چگونه انگشتری به این قیمتی داشته؟( گفته اند قیمت آن معادل کل خراج شامات) 6- اصلا انگشتری با این قیمت وجود نداشته. 7- اگر حضرت علی(ع) پول داشت، چرا زکات خود را دیر داد؟ 8- این که وسط نماز حواسش به فقیر بوده به روحیه حضرت علی نمی خورد چون در نماز فقط حواسش به خدا بود( مانند تیری که درپایش بود و در نماز بیرون آوردند و نفهمید) لطفا بگویید که شیعه چگونه به این شبهات پاسخ می دهد و لطفا دلیل نقضی برای آن بیاورید.

در پاسخ به توضیحی در باره آیه و پاسخ به شبهاتی که در باره آن مطرح شده توجه کنید : إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (مائده - 55)55- سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‏اند و نماز را بر پا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏پردازند . ‏این آیه با کلمه انما که در لغت عرب به معنى انحصار مى‏آید شروع شده و مى‏گوید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس است:خدا و پیامبر و کسانى که ایمان آورده‏اند، و نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند. (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ).شک نیست که رکوع در این آیه به معنى رکوع نماز است، نه به معنى خضوع، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن، هنگامى که رکوع گفته مى‏شود به همان معنى معروف آن یعنى رکوع نماز است، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددى که در زمینه انگشتر بخشیدن على ع در حال رکوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم کرد، ذکر جمله یُقِیمُونَ الصَّلاةَ نیز شاهد بر این موضوع است، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم که تعبیر شده باشد زکات را با خضوع بدهید، بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد . .هم چنین شک نیست که کلمه ولى در آیه به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنى دوستى و یارى کردن مخصوص کسانى نیست که نماز مى‏خوانند، و در حال رکوع زکات مى‏دهند، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى‏گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یارى کنند حتى آنهایى که زکات بر آنها واجب نیست، و اصولا چیزى ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند . .از اینجا روشن مى‏شود که منظور از ولى در آیه فوق ولایت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر ص و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است.و به این ترتیب، آیه از آیاتى است که به عنوان یک نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على ع مى‏کند.ولى در اینجا بحث هاى مهمى است که باید به طور جداگانه، مورد بررسى قرار گیرد .شهادت احادیث و مفسران و مورخان‏همانطور که اشاره کردیم در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر اینکه آیه فوق در شان على ع نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه در باره على ع قناعت گردیده است.این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد اللَّه بن سلام و سلمة بن کهیل و انس بن مالک و عتبة بن حکیم و عبد اللَّه ابى و عبد اللَّه بن غالب و جابر بن عبد اللَّه انصارى و ابو ذر غفارى نقل کرده‏اند «1».و علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده از خود على ع نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است .».جالب اینکه در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق‏اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل کرده است «».کتابهاى معروفى که این حدیث در آن نقل شده از سى کتاب تجاوز مى‏کند که همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدین طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوکانى در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سیوطى صفحه 90 و در تذکرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسیر طبرى صفحه 165 و در کتاب الکافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در کتاب کنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسایى و کتاب الجمع بین الصحاح السته و کتابهاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است «2».با اینحال چگونه مى‏توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت، در حالى که در شان نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مى‏کنند، اما گویا تعصب اجازه نمى‏دهد که اینهمه روایات و اینهمه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد . .و اگر بنا شود در تفسیر آیه‏اى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولا به هیچ روایتى توجه نکنیم، زیرا در باره شان نزول کمتر آیه‏اى از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است.این مساله بقدرى روشن و آشکار بوده که حسان بن ثابت شاعر معروف‏عصر پیامبر ص مضمون روایت فوق را در اشعار خود که در باره على ع سروده چنین آورده است: فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع‏ فانزل فیک اللَّه خیر ولایة و بینها فى محکمات الشرائع‏ یعنى: تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى، جان بفداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان. و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را در باره تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود».پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت‏جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهاى متعددى به نزول این آیه در مورد على ع و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمایند که ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان کرده و مورد بررسى قرار مى‏دهیم:1- از جمله اشکالاتى که نسبت به نزول آیه فوق در مورد على ع گرفته‏اند این است که آیه با توجه به کلمه الذین که براى جمع است، قابل تطبیق بر یک فرد نیست، و به عبارت دیگر آیه مى‏گوید: ولى شما آنهایى هستند که نماز را بر پا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند على ع قابل تطبیق است؟.پاسخ‏در ادبیات عرب مکرر دیده مى‏شود که از مفرد به لفظ جمع، تعبیرآورده شده است از جمله در آیه مباهله مى‏بینیم که کلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى که منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى که وارد شده فاطمه زهرا ع است، و همچنین انفسنا جمع است در صورتى که از مردان غیر از پیغمبر کسى جز على ع در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى‏خوانیم.الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً.و همانطور که در تفسیر این آیه در جلد سوم ذکر کردیم بعضى از مفسران شان نزول آن را در باره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود مى‏دانند.و همچنین در آیه 52 سوره مائده مى‏خوانیم یَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ در حالى که آیه در مورد عبد اللَّه ابى وارد شده است که تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتى دیده مى‏شود که عموما به صورت جمع است، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یک فرد بوده است.این تعبیر یا بخاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤثرى که در این کار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است که حکم در شکل کلى عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد، در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است.البته انکار نمى‏توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست، ولى با وجود آن همه روایاتى که در شان نزول آیه وارد شده است، قرینه روشنى بر چنین تفسیرى خواهیم داشت، و حتى در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت مى‏شود ..2- فخر رازى و بعضى دیگر از متعصبان ایراد کرده‏اند که على ع با آن توجه خاصى که در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا که معروف است پیکان تیر از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نکرد) چگونه ممکن است صداى سائلى را شنیده و به او توجه پیدا کند؟پاسخ- آنها که این ایراد را میکنند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صداى سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه بخدا است، على ع در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و مى‏دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشنتر: پرداختن زکات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است. نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید میکند، ذکر این نکته نیز لازم است که معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى‏گیرد.جالب اینکه فخر رازى کار تعصب را بجایى رسانیده که اشاره على ع را به سائل براى اینکه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند، مصداق فعل کثیر که منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى که در نماز کارهایى جایز است انسان انجام بدهد که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا که کشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن کودک و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل کثیر ندانسته‏اند، چگونه یک اشاره جزء فعل کثیر شد، ولى هنگامى که دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى‏شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست .!.3- اشکال دیگرى که به آیه کرده‏اند در مورد معنى کلمه ولى است که آن را به معنى دوست و یارى کننده و امثال آن گرفته‏اند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.پاسخ- همانطور که در تفسیر آیه در بالا ذکر کردیم کلمه ولى در اینجا نمى‏تواند به معنى دوست و یارى کننده بوده باشد، زیرا این صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى که در آیه ذکر شده که نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند، و به عبارت دیگر دوستى و یارى کردن، یک حکم عمومى است، در حالى که آیه ناظر به بیان یک حکم خصوصى مى‏باشد و لذا بعد از ذکر ایمان، صفات خاصى را بیان کرده است که مخصوص به یک فرد مى‏شود.4- مى‏گویند على ع چه زکات واجبى بر ذمه داشت با اینکه از مال دنیا چیزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحبّ است که به آن زکات گفته نمى‏شود؟! پاسخ- اولا به گواهى تواریخ على ع از دسترنج خود اموال فراوانى تحصیل کرد و در راه خدا داد تا آنجا که مى‏نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نیز قابل ملاحظه بود، بنا بر این اندوخته مختصرى که زکات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان کوچکى که واجب باشد زکات آن را بپردازد چیز مهمى نبوده است که على ع فاقد آن باشد، و این را نیز مى‏دانیم که فوریت وجوب پرداخت زکات فوریت عرفى است که با خواندن یک نماز منافات ندارد.ثانیا اطلاق زکات بر زکات مستحبّ در قرآن مجید فراوان است، در بسیارى از سوره‏هاى مکى کلمه زکات آمده که منظور از آن همان زکات مستحبّ است، زیرا وجوب زکات مسلما بعد از هجرت پیامبر ص به مدینه، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها )).5- مى‏گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل على ع داشته باشیم بالآخره باید قبول کنیم که مربوط به زمان بعد از پیامبر ص بوده، بنا بر این على ع در آن روز ولى نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى که ظاهر آیه ولایت بالفعل را مى‏رساند.پاسخ- در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبى بسیار دیده مى‏شود که اسم یا عنوانى به افرادى گفته مى‏شود که آن را بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت مى‏کند و کسى را به عنوان وصى خود و قیم اطفال خویش تعیین مى‏نماید و از همان وقت عنوان وصى و قیم به آن شخص گفته مى‏شود، در حالى که طرف هنوز در حیات است و نمرده است، در روایاتى که در مورد على ع از پیامبر ص در طرق شیعه و سنى نقل شده مى‏خوانیم که پیامبر ص او را وصى و خلیفه خود خطاب کرده در حالى که هیچیک از این عناوین در زمان پیامبر ص نبود- در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده مى‏شود از جمله در مورد زکریا مى‏خوانیم که از خداوند چنین تقاضا کرد.فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ».در حالى که مسلم است منظور از ولى در اینجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است، بسیارى از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین مى‏کنند و از همان زمان نام جانشین بر او مى‏گذارند با اینکه جنبه بالقوه دارد . مى‏گویند: چرا على ع با این دلیل روشن شخصا استدلال نکرد؟پاسخ- همانطور که در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در کتب متعدد از خود على ع نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابى الشیخ و کنز العمال- و این در حقیقت به منزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه در کتاب نفیس (الغدیر) از کتاب سلیم بن قیس هلالى حدیث مفصلى نقل مى‏کند که على ع در میدان صفین در حضور جمعیت براى اثبات حقانیت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال به همین آیه بود .».و در کتاب غایة المرام از ابو ذر چنین نقل شده که على ع روز شورى نیز به همین آیه استدلال رد «».7- مى‏گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست، زیرا در آنها ولایت به معنى دوستى آمده است.پاسخ- بارها گفته‏ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثى دارد که در زمینه آن نازل شده است، و چنان نیست که آیات یک سوره یا آیاتى که پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیک از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار مى‏شود که دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یکدیگر جدا مى‏شود ..با توجه به اینکه آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ بگواهى شان نزولش در زمینه زکات دادن على ع در حال رکوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور که خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگرى نازل شده است نمى‏توانیم روى پیوند آنها زیاد تکیه کنیم ..به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنى یارى و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنى رهبرى و تصرف مى‏باشد و شک نیست که شخص ولى و سرپرست و متصرف، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یکى از شئون ولایت مطلقه است ..8- مى‏گویند: انگشترى با آن قیمت گزاف که در تاریخ نوشته‏اند، على ع از کجا آورده بود؟! بعلاوه پوشیدن انگشترى با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمى‏شود؟ آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست؟پاسخ- مبالغه‏هایى که در باره قیمت آن انگشتر کرده‏اند بکلى بى اساس است و هیچگونه دلیل قابل قبولى بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینکه در روایت ضعیفى قیمت آن معادل خراج شام ذکر شده به افسانه شبیه‏تر است تا واقعیت و شاید براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است، و در روایات صحیح و معتبر که در زمینه شان نزول آیه ذکر کرده‏اند اثرى از این افسانه نیست، بنا بر این نمى‏توان یک واقعیت تاریخى را با اینگونه سخنان پرده‏پوشى کرد . تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 424 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100129552)


93/7/27::: 2:47 ع
نظر()
خدا   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ http://www.uplooder.net/img/image/71/8a73a98bc40393afcc4a7aae7e2e4995/anim1.gif
+ دلتنگی از مردنم سخت تره
+ چقدر زود دیر میشود؟
+ دلم یک سفر ابدی میخواد ولی افسووووس که توشه راه آماده نکردم
+ ب مرده ها حق میدهم ک فراموش شوند زیرا مدتی نبودن زمینه ای است برا فراموش شدن
+ هرشاخه ک از باغ برون آرد سر بر میوه آن طمع کند رهگذر
+ اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از او شوریده تر بود ننننننننهههههههه
+ امام حسین امام زمان خودش بود .و با دعوت خود کوفیا اومدند طرف کوفه بعد خودشونم راهشو بستند و ما هم امام زمان داریم و......
+ یاد ایامی ک در گلشن بهاری داشتیم نه؟
+ اگر ببینید ک دارد ظلم رواج پیدا میکند در مقابل آن ایستادگی کنید امر ب معروف و نهی از منکر بکنید امام علی علیه السلام فرمودند یا امر به معروف ونهی از منکر بکنید یا منتظر عذاب الهی باشید